در کشور ما هر ساله براساس آمارها زلزلههای متعددی رخ میدهد که گاه بزرگای آنها به بیش از پنج یا شش ریشتر میرسد که با توجه به بافتهای قدیمی و فرسوده مناطق شهری و روستایی همواره تلفات و مصدومیتهای فراوانی را تحمیل میکند.
براساس یک مطالعه، کشور ما با درنظر گرفتن زلزله معین در بین کشورهای جهان بیشترین تلفات را در یک جمعیت مشخص و ثابت متحمل میشود همچنین طبق هشدارهای سازمان ملل طی سالیان اخیر کلانشهرهای تهران و لسآنجلس و نیز جهانشهر توکیو بهاحتمال زیاد دچار زلزله شدیدی در قرن حاضر خواهند شد که میتواند به فاجعه بشری تبدیل شود. همچنین مطالعات مؤسسه «میپل کرافت» نشان میدهد که طی دهه اخیر (2010-2000) کشورهای اندونزی، بنگلادش و ایران از بالاترین ریسک (خطرپذیری) بلایای طبیعی برخوردار بودند.
حال چه مطالعات ملی ما نیز این یافتهها را ثابت کند یا نه حداقل اذعان همگان بر آن است که کشور ما بهخصوص شهرهای پرجمعیت در معرض خطر جدی رخداد زلزلههای ویرانگر قرار گرفتهاند. آنچه ما را در معرض خطر بیشتر قرار میدهد آسیبپذیری شهرها و روستاها، هم از بعد ساختوسازهای ناایمن و هم آمادگی حداقل شهروندان و نهادهای فعال در حوزه خدمات اضطراری است. دانش کنونی بشر، ما را به سمت شناسایی مناطق خطرپذیر نظیر گسلهای فعال و بررسی احتمال آزادسازی انرژی توسط آنها رهنمون ساخته است و نیز قادر به بررسی سناریوها و پیامدهای اینگونه بلایا هستیم. البته تاکنون دانش بشری قادر به تعیین زمان دقیق وقوع زلزله نشده است.
حتی پیشرفتهترین کشورها گاه با بروز این حوادث غافلگیر شده و دچار خسارات فراوان میشوند. البته پژوهشهای گسترده دانشمندان در جهان و نیز ایران تا حد زیادی توانسته مناطق دارای خطر بالا را در نقشههای خطرپذیری زلزله مشخص سازد اما از آنجا که نمیتوان به زمان وقوع زلزله پی برد همچنان تنها راهکار، ارتقای پیشگیری، کاهش اثرات و آمادگی جامعه در برابر این رخداد است که در این معنی باید به ساختوساز ایمن در کشور توجه بیشتری کرد و از سوی دیگر نهادها و شهروندان را با انجام آموزشهای همگانی و مانورهای مدیریت بحران برای مواقع خطر آماده کرده چرا که از زلزله گریزی نیست و باید راههای زندگی با آن را آموخت و بهکار بست گرچه موضوع مخاطره زلزله طی سالیان گذشته بهویژه بعد از زلزله رودبار و منجیل (1369) و زلزله بم (1382) مورد توجه بیشتر از سوی دولتمردان و نهادهای مدیریت قرار گرفته است اما رخداد زلزلههای اخیر و بررسی پیامدهای آنها نشانگر آن است که کماکان تا رسیدن به مرز آمادگی مطلوب و دستیابی به جامعه ایمن باید مسیر طولانی طی شود.
در این مسیر همکاری نهادهای مردمی و تکتک شهروندان با نهادهای دولتی و عمومی ضرورتی انکارناپذیر است چراکه هیچ دولتی به تنهایی نمیتواند هزینهها و اقدامات گسترده مورد نیاز در بخش پیشگیری و آمادگی را پوشش دهد. بهعنوان مثال ساختو ساز ایمن و برخورداری از مسکن مقاوم باید به خواست عمومی تبدیل و مطالبه شود همچنین وزارت مسکن و شهرداریها باید بهعنوان نهادهای متولی در ترسیم نقشه آینده گسترش شهرها، مناطق روستایی و اجرای طرحهای تفصیلی و جامع در این مناطق نقش بیشتری ایفا کنند. بنابراین گسترش منابع مقابله با بحرانهای مالی طبیعی ازجمله ایجاد ساختارهای امداد و نجات، ایستگاههای پشتیبانی در حوادث، انبارهای امدادی در محلات و... و تجهیز کردن بخشهای مختلف جامعه ازجمله اماکن عمومی مانند مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، ایستگاههایمترو، پارکها، ادارات و مجتمعهای تجاری و... که مراکز جمعیتی بهشمار میآیند ضروری است. بدیهی است توجه به موارد یادشده همراه با درسآموزی از حوادث گذشته در جهان و ایران میتواند ما را طی یک دوره چند ساله به شاخصهای قابلقبول در کشورهای توسعه یافته در زمینه مدیریت حوادث برساند.